فضائل حضرت زینب سلام الله علیها
اگر چه کربلا روز شهادت مولا و یاران ایشان بود اما روز ظهور و بروز حق و تجلی نور حقیقت بود. رویارویی حق و باطل و مباهله نور و ظلمت بود. شب عاشورا زمان گزینش بود چه گزنینشی؛ أحلی من العسل و مولا را که هرچه به شهادت و قربِ حق نزدیک می گشت تجلی نور الهی دیده ظلمت را کورتر می کرد اما شهادت پایان نبود بطنِ دعوت بود و آغاز ثمر دهی. و زینب برخاست.
تا زینبیان برخیزند و کربلائیان خشنود. کربلا ظهور ولایت و آزمایش استقامت بود که چه شیرین ادا شد؛ یکی با شهادت و یکی با رسالت. فضائل بانو ظهور چهره رسالت بود که کاخ ظلم را در هم پیچید و باورها و بافته هایشان را از هم گسست. اینگ گوشه ای از نقش محوری زینب سلام الله علیها در دریای فضائلش:
1. صبر آن حضرت:
یکی از بارزترین اوصاف انسان های کامل، صبر و بردباری در فراز و نشیب های روزگار و تلخی های دوران است. قرآن کریم در آیات متعددی به صابران بشارت داده [1] و پاداش های فراوان آنان را یادآوری نموده است. زینب سلام الله علیها از این جهت در اوج کمال قرار دارد. مخصوصاً در ماجرای کربلا آن چنان صبر و رضا و تسلیم از خود نشان داد، که فرشتگان آسمان از صبر او به شگفت آمدند.
ایشان صبر و رضا را از پدر و برادر خود آموخته بود، صبر پدر را در فقدان حضرت زهرا سلام الله علیها و صبر برادر را در برابر دشواریهای کربلا دیده بود؛ لذا در برابر امر و تقدیر الاهی کاملاً صبور و شکیبا بود.
یکی از جملات حضرت زینب سلام الله علیها که نشان دهنده صبر بالای ایشان است، این جمله است که فرمود: «سپاس خدایی را که پایان عمر برگزیدگان درگاه خود را شهادت قرار داد»، [2] حتی حضرت زینب سلام الله علیها هنگامی که فرزندان خود را در کربلا از دست داد، از خیمه بیرون نیامد و این نشان میدهد که روح این بانوی بزرگوار، چقدر باعظمت بوده است.
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام و اصحاب با وفای آن حضرت، و آغاز اسارت اهل بیت، زنان به لشکر یزید گفتند: شما را به خداوند سوگند مىدهیم که ما را از کنار اجساد کشتگان عبور دهید. هنگامى که چشمشان بر پیکرهاى پاره پاره شده افتاد در حالى که نیزهها بر بدن هایشان میخکوب و شمشیرها از خونشان رنگین و اسب ها لگدکوبشان کرده و آنان را در هم کوبیده بود، شیون و ناله سر داده بر سر و صورت زدند. زینب سلام الله علیها فریاد برآورد: وا محمّدا، اى رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم! این حسین است که بدین سان برهنه افتاده، به خاک و خون آغشته گردیده و رگ و پیوندش از هم گسیخته است و اینان دختران تو هستند که به اسارت مىروند و فرزندان تو هستند که کشته شده اند. در این حال هر دوست و دشمنى بر حالشان گریست. بعد دست ها را زیر بدن برادر برده به سوى آسمان بلند کرده گفت: خداى من! این قربانى را از ما بپذیر![3]. این نشانۀ پایدارى و استقامت حضرت زینب سلام الله علیها است.
در مجلس ابن زیاد، آن گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم زینب سلام الله علیها می پاشد و برای آزردن او می گوید: «کار خدا را با برادر و خانواده ات چگونه یافتی؟»[4] که او در واقع، با تعریض و کنایه می خواهد بگوید که دیدی خدا چه بلایی به سرتان آورد؟، زینب سلام الله علیها در پاسخ درنگ نمی کند، گویی از قبل برای این شماتت ها اندیشه نموده و پاسخی آماده کرده است، او با آرامشی که از صبر و رضای قلبی او حکایت دارد می فرماید: «جز زیبایی چیزی ندیدم».[۵] ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت می ماند، و از این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبت ها تعجب کرده، قدرت گفتوگو را از دست می دهد.[6]
«صبر»، نیاز به یک پشتوانه معرفتی دارد؛ یعنی انسان باید حقیقت امور را بشناسد تا بتواند صبر کند، اگر انسان بداند که در پس آن چه برایش اتفاق میافتد، چه حقیقت و حکمتی نهفته است، آنگاه در برابر سختیها صبر و شکیبایی میکند که این امر در حضرت زینب سلام الله علیها مصداق مییابد. آن حضرت سلام الله علیها از معرفت و حکمتی عمیق بهره مند بود.اگر چه حضرت زینب سلام الله علیها در واقعه عاشورا به جهت شدت علاقه اش به سید الشهداء علیه السلام بسیار بیتابی میکرد، ولی امام حسین علیه السلامدعا کرد که خداوند آرامش و سکینه را بر قلب ایشان فرود آورد و بدین ترتیب، ایشان آرامش پیدا کرد و تمام سختیها و مصیبتهای کربلا را تحمل کرد و توانست پیام کربلا را به گوش کسانیکه از آن غافل بودند و از ترس، به یاری سیدالشهداء علیه السلامنیامدند، برساند. [7]
«شهید مطهری» در این رابطه با صبر بانوی کربلا می نویسد: «در حماسه حسینی آن كسی كه بیش از همه درس تحمل و بردباری را آموخت و بیش از همه این پرتو حسینی بر روح مقدس او تابید خواهر بزرگوارش زینب ـ سلام الله علیها ـ بود».[8]
2. عبادت آن حضرت:
«زینب كبری در تمام مدت اسارت تهجد و نماز شبش تعطیل نشد»[9]
در كتاب ریاحین الشریعه آمده است: «شب زنده داری زینب در تمام عمرش ترك نشد حتی شب یازدهم محرم».[10]
قرآن کریم هدف از آفرینش و خلقت انسان را عبودیت و رسیدن به کمال بندگی معرفی می کند: «من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادت کنند».[11]
زینب سلام الله علیها این درس را به خوبی از قرآن آموخته بود. او عبادت ها و نماز شب های پدر و مادر بزرگوارش را از نزدیک دیده بود. او در کربلا شاهد بود که برادرش امام حسین علیه السلام در عصر تاسوعا به حضرت ابوالفضل علیه السلام فرمود: «به سوی آنان باز گرد و این شب (شب عاشورا) را تا فردا مهلت بگیر، شاید بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار در پیش گاه خدایمان مشغول شویم. خدا خود می داند که من نماز، قرائت قرآن، زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم».[12]
حضرت زینب سلام الله علیها نیز از عاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هیچ مصیبتی او را از عبادت باز نداشت. از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: «عمهام زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام همه فرایض و نوافل خود را به جای میآورد و غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده است؛ زیرا به هر اسیر، شبانه روز، یک گرده نان میدادند و عمهام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچهها میداد».[13]
عبادت زینب علیه السلام آن چنان در اوج است که امام حسین علیه السلام که خود معصوم و واسطه فیض الهی است، هنگام وداع به خواهر عابده اش می فرماید: «خواهرم، در نماز شبت مرا فراموش نکن».[14] این نشان از آن دارد که این خواهر، به قله رفیع بندگی و پرستش راه یافته و به حکمت و هدف آفرینش دست یازیده است.[15]
فاطمه دختر امام حسین علیه السلام می گوید: «عمّهام زینب سلام الله علیها در آن شب (شب عاشورا)، در محراب عبادتش ایستاده دعا مىخواند و به خدا استغاثه مىکرد، آن شب دیدگان هیچ یک از ما به خواب نرفت و آه و ناله ما فرو ننشست».[16]
هرگاه انسان به دقّت به حالات آن حضرت نگاه کند و توجّه و انقطاع او را به خداوند متعال ببیند، یقین مىکند که آن حضرت از همان زنان پارسایى است که تمام حرکات و سکنات خود را وقف خداوند متعال نموده است و از همین رهگذر به جایگاه رفیع و درجات بلندى از کمال رسیده است، تا آن جا که ملقب به «عابده» شده است.[17]
3. سخن وری آن حضرت:
خطبه های آتشین و زیبای زینب در كوفه و شام كه یزید و یزیدیان را رسوا ساخت در حد اعلای فصاحت و بلاغت بود. شهید مطهری در این رابطه می نویسد: «خطابه ای كه حضرت زینب در مجلس یزید خوانده است از خطابه های بی نظیر دنیاست».[18]
4. علم آن حضرت:
حضرت زینب کبری سلام الله علیها، علم خود را از طریق غیب و الهام و از طریق جد بزرگوارش، پدر ارجمند، مادر گرامی و برادران عزیزش علیه السلام دارد، که متصل به وحی هستند.
دربارۀ مقام علمی آن حضرت گفته شده: «زینب سلام الله علیها در شهر علم پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رشد یافته سپس در دامن دروازه علم آن حضرت -امیر المؤمنین على علیه السلام- بزرگ شده، از سینۀ مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها شیر مکیده و تغذیه کرده است و عمرى را با دو امام بزرگوار که نوههاى رسول خدا هستند، به سر برده و آنان شهد علم را به کام او ریخته و به او چشانیدهاند. او گنجینه علوم آل محمّد علیه السلام و نمونه فضایل آنان است».[19]
زمانی كه حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ خطبه پرمحتوا و آتشین خود را در بازار كوفه ایراد نمود، امام سجاد ـ علیه السلام ـ در تأیید مقام علمی زینب ـ سلام الله علیها ـ فرمود: الحمدلله تو دانشمند و عالمه ای بدون معلم و بانوی خردمندی بدون استاد می باشی».[20]
این سخن امام سجاد ـ علیه السلام ـ نشان دهنده علم لدنی آن حضرت می باشد.
حضرت زینب سلام الله علیها از جمله راویان حدیث می باشد. ایشان از مادر، پدر، برادرانش، امّ سلمه، امّ هانى و دیگر زنان روایت مىکرد و از جمله کسانى که از او روایت کردهاند، ابن عبّاس، على بن الحسین (امام سجاد) علیه السلام، عبد اللّه بن جعفر، فاطمه صغرى دختر امام حسین علیه السلام و دیگران هستند.[۲1]
شیخ طبرسى (ره) می گوید: حضرت زینب سلام الله علیها روایات بسیارى را از قول مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها روایت کرده است.[۲2]
ابن عباس، سخنان حضرت زهرا سلام الله علیها در مورد فدکرا از حضرت زینب سلام الله علیها با این عبارت نقل میکند و میگوید: «بانوی خردمند ما زینب سلام الله علیها گفت…»[23] و همین بس که در بنیهاشم به «عقیله»؛ یعنی بانوی خردمند معروف بود.
از سخنان حضرت زینب سلام الله علیها در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبهها و سخنرانیهایی که در فرصتهای مختلف در برابر ستمکاران و طاغوتیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم میشود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم اکتسابی نبوده و بهرهای الاهی و جنبه خارقالعاده داشته است. شاهد این مطلب، کلام امام سجاد علیه السلاماست که پس از خطبه کوفه به او فرمود: «عمه جان آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمد الله دانشمندی بدون آموزگار، و فهمیده ای بدون فهماننده هستى».[24]
از فاضل دربندى در ضمن بیان این فرمایش حضرت سجّاد علیه السلام نقل شده که این سخن، خود دلیل و حجّت بر آن است که زینب دختر حضرت امیر المؤمنین علیه السلام «محدّثه» بوده؛ یعنى به او الهام مىشده و علم او از علوم لدنّى و آثار باطنى مىباشد.[25]
علّامه فاضل، سیّد نور الدّین جزائرى در کتاب خود می نویسد: در دوران حکومت حضرت على علیه السلام، حضرت زینب سلام الله علیها مجلس درسى در خانه خود ترتیب داده بود و براى زنان، قرآن، تفسیر مىکرد. روزى تفسیر آیه شریفۀ «کهیعص»[26] را بیان مىکرد که حضرت على علیه السلام وارد شد و به او فرمود: نور چشمم! شنیدم آیه شریفۀ «کهیعص» را تفسیر مىکردى؟ گفت: آرى. فرمود: «این رمزى است براى مصیبتى که بر شما خاندان پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وارد مىشود. بعد حضرت مصائب را تشریح فرمود و زینب سلام الله علیها با صداى بلند گریه کرد».[27]
در فضل و معرفت آن حضرت همین بس که حضرت صادق علیه السلام به رفتار و کردار او در واقعه عاشورا استدلال کرده است، چنان که در کتاب «جواهر الکلام» مرحوم نجفی، در جواز و عدم جواز دریدن جامه در مرگ پدر و برادر از حضرت صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: در عزاى حسین بن على علیه السلام زنان فاطمى گریبان دریده بر خود سیلى زدند که بر کسى همچون حسین بن على علیه السلام بر صورت ها نواختن و گریبان ها چاک زدن جا دارد. صاحب جواهر در ذیل این حدیث مىگوید: مسلّم است که در آن میان دختران و خواهران حضرت (و از جمله زینب) سلام الله علیها نیز بودهاند.[28]
در فضل حضرت زینب سلام الله علیها همین بس که پس از حادثۀ عاشورا نیابت خاصّى از طرف امام حسین علیه السلام داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او مراجعه کرده و از او مىپرسیدند، تا این که حضرت سجّاد علیه السلام از آن بیماری که به مصلحت الاهی به آن مبتلا شده بود بهبودی یافت.[29]
5- بینش سیاسی حضرت زینب سلام الله علیها
تفسیر و برداشت صحیح و درست از اوضاع جامعه و مسائل روز و موضع گیری مناسب و اقدام به هنگام، از دیگر ویژگی های بانوی بزرگ کربلا بود. حضرت زینب سلام الله علیها، با اهداف و برنامه های نهضت امام حسین علیه السلام آشنایی کامل داشت و می دانست که آن حضرت به زودی تاریخ را تغییر می دهد و طومار خلافت اموی ها را در هم می پیچد؛ به همین جهت در هر مرحله ای، موضع گیری و عکس العمل مناسبی داشت. حضرت زینب سلام الله علیها با این که ازدواج کرده بود و دارای شوهر و فرزند بود، در عین حال در قیام امام حسین علیه السلام در مقابل ظلم و ستم یزید، همگام با آن حضرت و در کنار وی بود و این میسر نمی شود، مگر آن که انسان بداند که پیروی از امام و حمایت از وی، وظیفه و مسئولیتی است که باید در هر شرایطی به آن عمل نمود. این بیان گر آن است که حضرت، بر خلاف عده ای که بی عذر موجه، امام حسین علیه السلام را یاری ننمودند، در ادای وظیفه و مسئولیت هیچ تردیدی به خود راه نداده و دنبال عذر و بهانه نبود، تا از زیر بار مسئولیت شانه خالی کند، بلکه با اطمینان کامل به برادرش ملحق شد؛ چرا که وی می دانست که قیام در برابر ظلم و ستم و امر به معروف و نهی از منکر، تکلیف شرعی است که همگان باید به آن عمل نمایند.
آن حضرت، بعد از شهادت امام حسین علیه السلام، رسالت خود را به بهترین شکل ممکن انجام داد و لحظه ای کوتاهی ننمود. هر جا لازم بود با سخنان و رفتار خود، دستگاه ظلم را رسوا نمود و این همه مرهون بینش عمیق سیاسی آن حضرت بود. [30]
6- شجاعت و شهامت حضرت زینب سلام الله علیها
از صفات بارز پروا پیشگان این است که خدا در نظر آنان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر می باشد. امام علی علیه السلام می فرماید: «خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک می باشد».[31]
سرّ شجاعت اولیای الاهی نیز در همین است. زینب سلام الله علیها که خود چنین دیدی دارد، و در خانواده شجاعت تربیت شده است، از شجاعت حیدری بهره مند است. او چون مردان بر سر دشمن فریاد می زند، توبیخشان می کند، تحقیرشان می کند، و از کسی هراسی به دل ندارد. او از برق شمشیر خون چکان آدمکشان واهمه ندارد، در آن روز فراموش نشدنی (روز عاشورا)، در میان آن همه شمشیر و آن همه کشته، فریاد می زند که آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟. در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهری او گوشه ای می نشیند و با بی اعتنایی به سؤالات او، تحقیرش می کند، او را «فاسق» و «فاجر» معرفی می کند و می گوید: «سپاس خدای را که ما را با نبوت حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم گرامی داشت، و از پلیدی ها پاک نمود. فقط فاسق رسوا می شود، و بدکار دروغ می گوید، و او غیر ما می باشد».[32]
و همچنین در مقابل یزید خیره سر، و دهن کجی ها و بد زبانی های او، شجاعت حیدری را به نمایش گذارده، چنین می گوید: «اگر فشارهای روزگار مرا به سخن گفتن با تو وا داشته، [بدان که] من قدر و مقدار تو را کوچک پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ می دانم».[33] [34]
6. بزرگواری آن حضرت:
در بزرگواری آن حضرت ـ سلام الله علیها ـ همین نكته بس كه «زمانی كه در عصر روز عاشورا دو پسرش را شهید كردند از خیمه پای بیرون نگذاشت»[35] در حالی كه هنگام شهادت سایر شهدا از خیمه بیرون می آمد و امام حسین ـ علیه السلام ـ را دلداری می داد ولی اینجا برای این كه برادرش حسین ـ علیه السلام ـ خجالت نكشد از خیمه بیرون نیامد.
7- عفت و حجاب حضرت زینب سلام الله علیها
عفت و پاکدامنی، برازنده ترین زینت زنان، و گرانبهاترین گوهر برای آنان است. زینب سلام الله علیها درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، پدری که فرمود: «پاداش مجاهد شهید در راه خدا، از پاداش عفیف پاکدامنى که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمىگردد، بزرگتر نیست. عفیف پاکدامن، فرشتهاى از فرشتهها است».[36]
یحیى مازنى روایت کرده است: مدّت ها در مدینه در خدمت حضرت على علیه السلام به سر بردم و خانهام نزدیک خانه زینب دختر امیر المؤمنین علیه السلام بود، به خدا سوگند هیچگاه چشمم به او نیفتاد و صدایى از او به گوشم نرسید. به هنگامى که مىخواست به زیارت جدّ بزرگوارش رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم برود، شبانه از خانه بیرون مىرفت، در حالى که حسن علیه السلام در سمت راست او و حسین علیه السلام در سمت چپ او و امیر المؤمنین علیه السلام پیش رویش راه مىرفتند. هنگامى که به قبر شریف رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نزدیک مىشد، حضرت على علیه السلام جلو مىرفت و نور چراغ را کم مىکرد. یک بار امام حسن علیه السلام از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤال کرد، حضرت فرمود: مىترسم کسى به خواهرت زینب سلام الله علیها نگاه کند.[37]
زینب کبری سلام الله علیها عفت خویش را حتی در سخت ترین شرایط به نمایش گذاشت. او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام، سخت بر عفت خویش پای می فشرد. مورخین نوشته اند: «او صورت خود را با آستینش می پوشاند؛ چون روسریش از او گرفته شده بود».[38]
شاعر عرب به همین قضیه اشاره کرده و می گوید: «زینب تمامی آن چه بر مادر گذشت را به ارث برد، منتهی دختر سهم اضافه ای برداشت که از خانه اش به بدترین خانه حرکت کرد (به اسارت رفت). صورت را (در اسارت) با دست راست می پوشاند و اگر پوشش او را نیازمند می کرد، از دست چپ هم بهره می برد».[39]
آن بانوی بزرگوار برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد برآورد که «ای پسر آزاد شده های (جدمان پیامبر اسلام) صلی الله علیه وآله وسلم، آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورت های آنان را آشکار ساختی».[۴0]
پی نوشت ها:
1. بقره، ۱۵۳، ۱۵۵،۲۵۰ و …
2. طبرسى، احمد بن على، الإحتجاج على أهل اللجاج، ج۲، ص ۳۱۰، مرتضى، چاپ اول، مشهد، ۱۴۰۳ق، «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی حَکَمَ لِأَوْلِیَائِهِ بِالسَّعَادَهِ وَ خَتَمَ لِأَصْفِیَائِهِ بِالشَّهَادَه».
3. فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، ص ۸۶۶٫
4. بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۱۵، «کیف رأیت صنع الله بأخیک واهل بیتک».
5. همان، ص ۱۱۶، «ما رأیتُ الّا جمیلاً».
6. ر.ک:سایت حوزه نت.
7. ر.ک: سایت تبیان.
8. مطهری، مرتضی، حماسه حسینی، تهران، انتشارات صدرا، چاپ بیست و یكم، سال 1375، ج 2، ص 225.
9. مطهری، مرتضی، تفسیر سوره مزمل، تهران، انتشارات صدرا، 1364، ص 68.
10. محلاتی، ذبیح الله، ریاحین الشریعه، تهران، دار الكتب الاسلامیه، ج 3، ص 61.
11. ذاریات، ۵۶، «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ».
12. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، ج ۵، ص ۴۱۷، دار التراث، چاپ دوم، بیروت، ۱۳۸۷ ق.
13. محلاتی،شیخ ذبیح الله، ریاحین الشریعه، ج ۳، ص ۶۲، دار الکتب الأسلامیه، تهران، بی تا.
14. همان
15. سایت حوزه نت.
16. ریاحین الشریعه،همان.
17. جزائری، سید نورالدین، خصائص زینبیه، محقق: باقری بیدهندی، ناصر، ص ۱۱۹ و ۱۲۰، مسجد مقدس جمکران، چاپ هفتم، قم، ۱۳۸۷ش.
18. مطهری، مرتضی، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا، 1375، ص 59.
19. رحمانى همدانى، احمد، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، افتخارزاده، سید حسن، ص ۸۶۴، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۸۱ش.
20. محلاتی، ذبیح الله، پیشین، ج3، ص 75.
21. رحمانى همدانى، احمد، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، افتخارزاده، سید حسن، ص ۸۶5، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۸۱ش.
۲2. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج۱، ص ۳۹۶ و ۳۹۷، چاپ اول، آل البیت، قم ، ۱۴۱۷ ق.
23. قمی، شیخ عباس، سفینهالبحار، ج ۱، ص ۵۵۸.24. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۶۴، نشر اسلامیه، چاپ دوم، تهران، ۱۳۹۵ق.
25. فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، ص ۸۶۵٫
26. سوره مریم، آیه 1
27. جزائری، سید نورالدین، خصائص زینبیه، محقق: باقری بیدهندی، ناصر، ص ۸۲ و ۸۳، مسجد مقدس جمکران، چاپ هفتم، قم، ۱۳۸۷ش.
28. نجفى، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، محقق: قوچانى، عباس و آخوندى، على، ج ۴، ص ۳۰۷، دار إحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، بیروت، بی تا.
29. خصائص زینبیه، ص ۲۵۷-۲۵۹.
30.
http://islampedia.ir/fa/1390/12/زینب-کبری-س
31. سید رضی، نهج البلاغه، صبحی صالح، خ ۱۹۳، ص ۳۰۳، هجرت، چاپ اوّل، قم، ۱۴۱۴ق، «عظم الخالق فی أنفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم».
32. بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۱۱۵ و ۱۵۴، «الحمدلله الذی اکرمنا بنبیه محمد (صلی الله علیه و آله) وطهرنا من الرجس تطهیرا وانما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر وهو غیرنا».
33. همان، ص ۱۳۴، «لئن جرت علی الدواهی مخاطبتک انی لاستصغر قدرک واستعظم تقریعک واستکبر توبیخک».
34. سایت حوزه نت.
35. محلاتی، ذبیح الله، پیشین، ج3، ص 74.
36. سید رضی، نهج البلاغه، دشتى، محمد، ح ۴۷۴، ص ۷۴۱، مشهور، چاپ اول، قم، ۱۳۷۹ش، «وَ قَالَ علیه السلام: مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَه».
37. رحمانى همدانى، احمد، فاطمه زهرا علیها السلام شادمانى دل پیامبر، افتخارزاده، سید حسن، ص ۸۶۳، دفتر تحقیقات و انتشارات بدر، چاپ چهارم، تهران، ۱۳۸۱ش.
38. جزائری، سید نورالدین، خصائص زینبیه، محقق: باقری بیدهندی، ناصر، ص ۱۵۶، مسجد مقدس جمکران، چاپ هفتم، قم، ۱۳۸۷ش.
39. سایت حوزه نت، «ورثت زینب من امها، کل الذی جری علیها و صار، زادت ابنه علی امها، تهدی من دارها الی شر دار، تستر بالیمنی وجوها فان، اعوزها الستر تمد الیسار».
40. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۱۳۴،مؤسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق، «أ من العدل یابن الطلقاء تخدیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟ قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن».
منابع: